اولين حموم پسملي
گل پسرم سلام روز ششم تولدت نافت افتادو روز هفتم هم مامان جوني بردنت حموم الهي قربونت برم كلي گريه كردي و بعدشم كه از حموم اومدي بيرون تا خيلي بيتابي ميكردي . همش تو اتاق بغلت كردمو راه بردمت تا اروم بشي . شير هم نميخوردي . دلم يجوري شد واست . مامان فدات بشه عزيز دلم كمي بعدش خوابيدي و از بعد از ظهرش حسابي سر حال شدي . سر شب هم زن عمو و مامانشو خواهرش اومدن ديدنت . مامان بزرگو بابا بزرگ هم اومدن . بابابزرگ همش ورزشت ميدادو ميبوسيدت و شما هم بخاطر ريشاشون حسابي اذيت ميشديو بداخلاقي ميكردي . منم نميتونستم چيزي بگم دلم واست كباب ميشد .... اقا جون تا بيدار ميشي با گوشي ميان سراغت تا از بيداريت و با چشاي باز ازت عكس بگيرن ...
نویسنده :
مامان فاطمه
10:31